مصاحبه با رتبه 6 کنکور کارشناسی ارشد حسابداری 97

خانم دهپور یه معرفی از خودتون، رتبه تون و جایی که قبول شدید، بفرمایید.

من پرستو دهپور هستم رتبه 6 سهمیه و 8 کشوری در رشته حسابداری.

خانم دهپور یه مقدار برگردیم عقب، لیسانستون کجا بودید، دوره لیسانس چطور بود؟

من لیسانسم رو از دانشگاه غیر انتفاعی علم و فرهنگ گرفتم و 6 ترمه با معدل 19|18تموم کردم. دو ترم آخرم گذاشتم واسه ارشد.

دانشگاه علم و فرهنگ رو چطور ارزیابی می کنید؟ خیلیا هستن میخوان بدونن، دانشگاه غیر انتفاعی علم و فرهنگ که این همه بحثش هست واقعا می ارزه؟ شما لیسانس اونجا بودید واقعا کیفیت علم و فرهنگ رو خوب میدید؟

علم و فرهنگ خیلی بچه های قوی ای داره، سال فارغ التحصیلی من، معدل همه بچه ها بالای 18 یا 19 بود. از بچه های ورودی ما، رتبه ارشد یکی از همکلاسی هام 19کشوری و اون یکی 63 کشوری شد. دانشجوها و اساتید واقعا خوبی داشتیم و نمیشد با سایر غیر انتفاعی ها مقایسش کنیم. یعنی علم و فرهنگ رو بالاتر از آزاد میدونم.

سختتون نبود بلافاصله بعد از فارغ التحصیلی ارشد قبول شدید؟

من مهرماه 96 فارغ التحصیل شدم و تو این مدت برای ارشد خوندم.

یعنی همزمان دانشجو نبودید؟

نه

این هم نکته ای بود که باید دوستان میدونستند، چون نمیشه هم 24 واحد در طول ترم داشته باشی، هم 6 ترمه تموم کنی هم رتبت توی ارشد 6 بشه. پس در واقع یک سال رو برای آمادگی ارشد گذاشته بودید؟

بله

شما گفتید که من از همون روز اول برای تحصیلات تکمیلی برنامه داشتم، از کی شروع به مطالعه کردید؟

من مهرماه 2 تا درس فوق العاده سنگین رو معرفی به استاد داشتم (پیشرفته 2 و متون حسابداری 2 پیشرفته). من بدون استاد اون درسا رو خودم خوندم که چون پیشرفته 2 از دروس ارشده میشه گفت از همون مهرماه شروع کردم. 

چند ساعت درس می خوندید؟

من اوایل خیلی می خوندم شاید روزی 10، 12 ساعت ولی رفته رفته چون تعداد دوره هام بیشتر میشد یه مقدار سست شدم. برعکس داوطلبای دیگه که هر چه به روز کنکور نزدیک تر میشن بیشتر میخونن من کمتر میخوندم. حتی این آخریا روزی 4 ساعت شده بود.

قبل از این که مشاوره بگیرید و برنامه ریزی داشته باشید، چه مدت از مهرماه رو خودتون شروع کردید به خوندن؟

تقریبا 3 هفته اول مهر ماه

با توجه به اون برنامه طولانی مدتی که تو ذهنتون داشتید،  چی شد به این نتیجه رسیدید که مشاوره بگیرید؟

من حقیقتا می خواستم کلاس نرم و مشاوره هم تصمیم نداشتم بگیرم ولی یه روز تو اینترنت در مورد برنامه ریزی و مشاوره حسابداری داشتم سرچ میکردم که اسم 3گام اومد. بعد تماس گرفتم و به من گفتند که باهاتون تماس میگیریم. یه روز آقای رسولی باهام تماس گرفتند و یه سری نکات رو تو همون تماس اول بهم گفتند. بعد از تماس پیش خودم حساب کردم و دیدم که حرفهاشون معقول به نظر میرسه. بعد تصمیم گرفتم که این مشاوره رو ادامه بدم و نتیجه ی خوبی هم گرفتم.

بسیار عالی، پس یعنی از هفته چهارم با مشاوره و برنامه ریزی پیش رفتید؟

بله

کلید واژه ای که تو گوگل سرچ کردید و با 3گام آشنا شدید، یادتون میاد؟

مشاوره و برنامه ریزی حسابداری 

پس به این نتیجه رسیدید که سرچ کنید و ببینید تو دنیای موسسات چه خبره؟

من تو اینترنت خیلی سرچ می کردم (مصاحبه با رتبه برتر های سال قبل، نحوه مطالعه) که یه روز به ذهنم رسید که مشاوره و برنامه ریزی رو هم سرچ کنم

تفاوت اون 3 هفته که مشاور نداشتید با بعد از زمانی که با مشاوره و برنامه ریزی جلو رفتید،  چی بود؟

من رو از سردرگمی در آورد. من نمیدونستم چطور بخونم، چه مطالبی رو بخونم، چه مطالبی رو نخونم که مشاور راهنماییم کردند.

کلا تو ذهنتون بود که رتبتون زیر 10 میشه؟

نه، اصلا

چند دور حسابداری مالی و خوندید و چند درصد زدید؟

33/62 % زدم و 5-4 دور بطور کامل خوندم ولی 2دور آخر رو کامل نخوندم. فقط مطالبی که در اونا ضعف داشتم رو می خوندم.

بهترین درصدتون چه درسی شد و چند دور خوندید؟

صنعتی بود که 33/65% زدم و به همون اندازه 5-4 دور خوندم.

-ریاضی و آمار و چند زدید؟

8/39%

البته ریاضی و آمار خیلی سخت بود و اگه مثل سال های قبل میومد ممکن بود تا 70-80 درصد بزنید.

بله دقیقا 70 و خورده ای میزدم.

حسابرسی و چقدر زدی؟

42% زدم

-زبان و چند درصد زدید؟

سفید دادم

در واقع مثل اکثر داوطلبان 3گام کلا زبان رو هم شما سفید دادید. اگه از قبل میدونستید رتبتون 6 میشه، انقدر  برای مطالعه زمان می ذاشتید یا نه؟ مثلا از دی شروع نمی کردید؟

نه این کار رو نمیکردم، چون یه سری اتفاقات از پیش تعیین نشده ممکنه تو زندگی هر کسی پیش بیاد. به نظرم وقتی آدم زودتر شروع می کنه استرسش کمتره.

-پس در واقع به خاطر فرار از استرس از همون مهر شروع می کردید؟

بله دقیقا

3 عاملی که رتبه 6 خودتون رو مدیون اونا می دونین، نام ببرید.

انگیزه فوق العاده، تلاش و پشتکار و مشاوره و برنامه ریزی که مشاورم آقای رسولی دادن.

تو خود زمان کنکور چی؟ تو اون تایمی که داشتید کنکور میدادید احساس خوش شانسی می کردید؟

همون اول نه، چون من از حسابرسی شروع کردم و چون از خودم کنکور آزمایشی حسابرسی می گرفتم، درصد هام بالای 90 بود.

جا نخوردید وقتی فکر میکردید حسابرسی بالای 90 می زنید و 40 درصد زدید؟

بله خیلی. حسابرسی هم مثل سایر درس ها چندین بار خونده بودم و واقعا به تمام مطالبش مشرف بودم. تو کنکور هم از درس حسابرسی شروع کردم و دیدم واقعا سوالات سخته.

از اونجایی که داوطلب باید تو کنکور مدیریت زمان داشته باشه، رفتم سراغ ریاضی و آمار که سخت و فوق العاده وقت گیر و سوالات آسونش خیلی کم بود. شاید باورتون نشه ولی یک ساعت و نیم برای ریاضی که 30 تا سواله وقت گذاشتم. حسابرسی هم 45 دقیقه ای زدم. بعد رفتم سراغ صنعتی و مالی که آسون بود و توی 30 دقیقه حل کردم و درصدهاشم از همه درس هام بالاتر شد.

پس یعنی آخرهای کنکور امیدوار شدی؟

بله تقریبا

یعنی 2 ساعت اول کنکور فقط 2 تا درس رو زده بودید؟

بله خیلی وحشتناک بود

این تکنیک رو ما بهش میگیم مهار کنکور با استفاده از هوش هیجانی. خیلیا وقتی درسی که نقطه قوتشونه رو اول می زنن و می بینن سخته تا آخر کنکور رو خراب می کنن. 

برگردی عقب رفتاری که سر کنکور داشتی رو چه تغییری میدی؟ 

سعی می کنم از درس آسون شروع کنم ولی سر کنکور آدم نمی دونه کدوم درس آسونه و نمی تونه این کار رو انجام بده.

بله دقیقا به همین دلیل می گم اگه بخوای یه توصیه ای بکنی که داوطلب از این چالش نجات پیدا کنه چه توصیه ای می کنی؟

توصیم اینه که اگه کنکور سخت باشه برای همه سخته، آدم نباید خودشو ببازه. کسی که واقعا زحمت کشیده اگه بخواد خودشو کنترل نکنه و درسهای دیگشو هم خراب کنه زحمت چندین ماهش هدر میره. به همین خاطر باید کنترل داشته باشن.

بعد از کنکور، یعنی همون روزی که کنکور تموم شد فکر میکردید رتبتون خوب شه؟

نه

به عنوان کسی که در دانشگاه دولتی نبودید ولی رتبت تقریبا میتونم بگم از 99 درصد اونها بهتر شده. چه توصیه ای دارین به کسانی که اعتماد به نفس رقابت با داوطلبان دانشگاه های دولتی رو ندارن؟

اصلا فکر نکنن چون دانشگاه خوبی نمیخونن یا دانشگاهشون خیلی مطرح نیست نمیتونن رتبه خوبی هم بیارن. 99درصد به خود آدم برمیگرده (انگیزه، تلاش، پشتکار) اگه بخوان واقعا تلاش کنن به اون چیزی که میخوان قطعا می رسن.

درباره انگیزه خیلی پافشاری کردید، چه چیزی انگیزه شما رو خیلی افزایش داد؟ چیکار کردی که از روز اول لیسانس حسابداری تا روز آخر کنکور این انگیزه رو حفظ کردی؟ مقاومت شما در حفظ انگیزه از کجا ناشی می شد؟ کار خاصی انجام میدادی؟ تمرین خاصی انجام میدادی؟ محرک بیرونی خاصی داشتی؟ حفظ انگیزه رو به بچه ها یاد بده.

انگیزه من یه مقدار برمی گرده به ارث و ژنتیک و یه مقدار هم به محیط خانواده و حتی فامیل.

در واقع من اگه بخوام برای بچه ها دلیل انگیزه شما رو خلاصه کنم باید بگم یه درصدش بخاطر وراثتتونه و یه درصد وجود الگوهای موفق و خوب در اطرافتون یعنی پدر، مادر و بستگان. انقدر شما نمونه های موفقی از انگیزه داشتید که از اونا کپی برداری کردید و خودتون تبدیل شدید به اون آدمی که با انگیزست. یه نکته ای که بچه ها باید بهش توجه داشته باشن این ضرب المثل معروفه، اگه میخوای پولدار شی با پولدارا بگرد اگه میخوای با انگیزه شی با افراد با انگیزه بگرد. درسته وراثت خیلی مهمه ولی مطمئن باشید اگه اون الگوهایی که همیشه جلوی چشم شما هستند، مثل اسطوره نبودند، تاثیر وراثت انقدر نمیشد.

 به نکته های خیلی مهمی اشاره کردید. دقیقا به چیزهایی اشاره کردید که واقعا نابه و هیچ جایی پیدا نخواهد شد.

یک دقیقه برای شماست رو به هرکسی هر چیزی که دوس دارید بگید.

من اول از آقای رسولی و خانم روزگار واقعا تشکر میکنم. من یه شانس خیلی بزرگی که آوردم این بود که آقای رسولی هم سرشار از انگیزه بودند و خیلی به من انگیزه میدادن. واقعا از زحماتشون تشکر میکنم. پا به پای من پیش اومدن، راهنماییم کردند و همچنین از پدر و مادرم تشکر میکنم. هر موقع خسته می شدم اونها بودن که به من انگیزه می دادن و می گفتن با همین انرژی که داری پیش برو. همچنین از شما و عاملین موسسه 3گام کمال تشکر رو دارم.