رازهای استراتژی، تکنیک و تحلیل روانشناسی معامله گری و بورس
رازهای استراتژی، تکنیکهای کلاسیک و امروزی تر و تمامی قلق های معامله گری در بورس و یا هر بازار مالی دیگر، در تحلیل روانشناسی معامله گری پنهان شده است. تا زمانی که شما یک معاله گر با درک کامل از روانشناسی ترید نباشید، نخواهید توانست در برابر استراتژی ها و تکنیک های مختلف و موجود برای ترید و بورس، خود را مسلط ببینید. توانایی غلبه بر هیجانات و دقیق ترین تحلیل های بازر در بورس برای ایجاد بیشترین سود، تنها با تحلیل درست از روانشناسی معامله گری و ترید به دست می آید.
رازهای موفقیت در بورس در کجا پنهان شده است؟
معاملهگری در بازارهای مالی حرفهای است که افسونگری خاص خودش را دارد. با آنکه آسان است ولی ساده نیست. در گیر و دار همین آسانی و پیچیدگی، بسیاری از افراد هر آنچه میتوانند هزینه میکنند و هر آنچه لازم میدانند انجام میدهند تا با یک خرید و فروش از این بازار سود کسب کنند. اما آمار و واقعیتهای موجود، خروجی دیگری از همین خرید و فروش ساده نشان میدهد.
در وصف دیگری از معاملهگری در بازارهای مالی اگر بگوییم: در هیچ شغلی سود کردن این قدر نزدیک به نظر نمیرسد، بیراه نگفتهایم. در واقع سود کردن در بازار مالی بسیار نزدیکتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. آن قدر نزدیک که به عمیقترین لایههای ذهن نفوذ میکند؛ تا حدی که معاملهکردن به یک بازی روانشناسی تبدیل میشود.
بیل ویلیامز(Bill Williams)، مارک داگلاس(Mark Douglas)، وارن بافت(Warren Buffett)، رابرت ماینر(Robert C. Miner)، لری پساونتو(Larry Pesavento)، تیموتی اسلاتر(Timothy C. Slater)، جمیز مونتیر(James Montier) و بسیاری دیگر به این موضوع اشاره کردهاند: که تحلیل فاندامنتال یا تکنیکال نتایج سودآور مدام و مستمر را نمیتوانند ضمانت کنند. زیرا آنها بازار واقعی را نشان نمیدهند. مارک داگلاس میگوید برای موفق شدن «باید ذهن خود را بسازید.» یا به گفته بیل ویلیامز: « معاملهگری میتواند موفق شود که تقدیر پنهان را در رخدادهای به ظاهر تصادفی بازار آشکار کند.» و این محقق نمیشود، مگر پارادایم(Paradigm) معاملهگر اصلاح شود. اما مشکل همین جاست. از نظر بیل ویلیامز از آنجائیکه پارادایم فیلتر و صافی است که واقعیتهای شخصی و مفروضات ما در مورد دنیا و همچنین بازار را تعیین و اجبار میکند، ما بندرت به آنها توجه یا راجع به آنها سوال میپرسیم. در مورد آنها فکر نمیکنیم، بلکه راجع به چیزهایی که از آنها میآیند فکر میکنیم. آدم اسیمت(Adam Smith) نیز میگوید:« زمانی که در وسط یک پارادایم هستیم، بسیار سخت است که پارادایم دیگری را تصور کنیم.»
کلمه پارادایم از ریشه یونانی پارادیما (Paradeigma) به معنی مدل (Model) و الگو(Pattern) میباشد. (در این کتاب از همان کلمه مدل ذهنی استفاده شده است.) آدم اسمیت در کتاب قدرتهای ذهن(Powers of the Mind) پارادایم را اینگونه توصیف میکند: « راهی است که ما دنیا را درک میکنیم؛ مثل آب برای ماهی است. پارادایم دنیا را برای ما تشریح میکند و کمک میکند که رفتار آن را پیش بینی کنیم.»
اصلاح مدل ذهنی، دیدن واقعیتها، آشکار کردن تقدیر پنهان بازار، موفقیت مستمر، همه از مسیر خودشناسی و خود را درک کردن، میگذرد. با عبور از این مسیر است که میتوانید روش معاملهگری مختص خودتان را پیدا کنید؛ موضوعی که بیل ویلیامز برای موفقیت معاملهگر به آن تاکید دارد.
کتابی برای متخصص شدن شما در روانشناسی معامله گری و آموزش استراتژی ها و تکنیک های روانشناسی ترید
در مورد کتاب حاضر، ذکر چند نکته لازم به نظر میرسد:
1- در این کتاب سعی شده است که راه موفقیت به هر شخصی که میخواهد حرفه معاملهگری را بهعنوان شغل انتخاب نماید نشان داده است. به این منظور دغدغه و توصیه بزرگان موفق در بازار همیشه مدنظر بوده و استفاده شده است.
2- در این کتاب تاکید خاصی روی خودشناسی و درک خود وجود دارد؛ بطوریکه عمیقتر از پارادایم و مدل ذهنی به موضوع ساختمان فکری نیز پرداخته شده است تا معاملهگر شناخت کافی از خود کسب کند و بتواند در مورد مدل و الگوی ذهنی خود به پرسشگری و کنکاش بپردازد. همچنین برای اینکه بتوانید رفتارهای خودتان را درک کنید در خصوص احساسات منفی و مثبت درگیر در معاملهگری، نحوه عملکرد و فرمانهای مغز به تفصیل بحث شده است.
3- در ابتدای هر بخش از کتاب، موضوعهای مورد بحث فصلهای آن بخش، بطور اختصار بیان شده و هر کدام نیز با تمرین خاتمه یافته است؛ تا بدین ترتیب هر بخش از کتاب با یک تصویر کلی از مطالب به تمرین عملی برای معاملهگر، برای درک بهتر، ماندگاری و کاربردی شدن ختم شود. بخشبندی کتاب بهگونهای صورت گرفته است که هر بخش بطور مستقل نیز قابل مطالعه است. اما توصیه میشود که به همان ترتیب نگارش شده مطالعه شود.
4-نگارش این کتاب حاصل سالها تجربه معاملهگری، مطالعه، تدریس، مصاحبه و گفتگو با معاملهگران بسیاری است که موانعی بر سر راه موفقیت خود داشتهاند. از این رو، در این کتاب مطالب لازم و ضروری برای آگاهی و همچنین معضلات پنهان و آشکاری که معاملهگران با آنها مواجه هستند، مورد بحث واقع شده. بنابراین، بهنظر میرسد که این کتاب دارای جامعیت لازم و کافی برای آموزش و آگاهی بخشی به معاملهگران را داشته باشد؛ و آنان با انجام تمرینهای این کتاب ضمن رهایی خود از احساسات منفی، باورها و دغدغههای مخرب، هر زمان که لازم شد به ایرادیابی رفتارهای خود در معاملهگری بپردازند و راه موفقیت خود را در هر گام هموارتر نمایند. با وجود این، نمیتوان این کتاب را عاری از نقص دانست. تذکرات و انتقادات صاحبنظران و استادان محترم و معاملهگران عزیز را، برای اصلاح آن در چاپهای بعدی، با کمال خضوع و قدردانی پذیرا میباشد.
5- در بهرهبردای از منابع، منتهای کوشش برای امانتداری به عمل آمده است. در انتهای کتاب نیز شناسنامه این منابع در فهرست منابع درج شده است.
در پایان لازم میدانم از کلیه عزیزانی که در نگارش این کتاب اینجانب را یاری کردند کمال تشکر را داشته باشم و بدینوسیله از دوستان گرامیام آقایان محمد محمدی مقدم، محمد گرانمایه یگانه و آیدین اکبری بخاطر محبتها و زحماتی که متقبل شدهاند، تشکر ویژهای داشته باشم.
استراتژی موفقیت در معامله گری با تحلیل دقیق از روانشناسی در معامله
بخش کلیات شمای کلی از کتاب ارایه میدهد و شامل چهار فصل می باشد.
در فصل اول به بررسی مشکلاتی که معامله گران با آنها دست به گریبان هستند و این مشکلات چگونه از سیستم آموزشی و خود معاملهگران ناشی میشوند، پرداخته شده است. مطالب در سه عنوان روانشناسی، تحلیل و مدیریت سرمایه نقد شده است. در این فصل تاکید گردیده که یک معاملهگر باید بازیگران اصلی بازار یعنی خود، بازار و همچنین ذات معاملهگری را بشناسد. به این منظور سه ایراد بزرگ معاملهگران که مانعی بر سر راه آنهاست، شرح داده شده است.
در فصل دوم به برخی از تجربیات تلخ و سناریوهای رفتاری معاملهگران در بیست و پنج مورد اشاره شده است. فاصله اندک موفقیت و شکست تبیین شده و توضیح داده شده است که چطور پذیرش شکست گام اول و ضروری موفقیت است.
فصل سوم با عنوان "آموزش درست و نقش آن در موفقیت،" به بیان: «معاملهگر کیست؟ و معاملهگری چه مفهومی دارد؟» میپردازد. همچنین از موانع ذهنی که مانع موفقیت هستند، سخن گفته شده است. در خصوص لزوم آموزش که چرا باید یاد بگیرید تا از شکست ها نجات پیدا کرده و موفق شوید، بحث شده است. به موضوع تکرار اشتباهات پرداخته شده و اهمیت شناخت احساسات ذکر گردیده است. انواع یادگیری که شامل یادگیری نظامند، اکتشافی و عاطفی است، تشریح شده و چطور معاملهگران دچار انحراف و خطا در یادگیری میشوند و خود را دچار مشکل میکنند، بیان شده است. در پایان نیز موضوع اهمیت خودآگاهی و لزوم کسب آن در آموزش موضوع بحث است.
فصل چهارم راجع به ضلعهای مثلث دنیای معاملهگری یعنی بازار، معاملهگر و معامله کردن بحث میکند. شمایی از بازار مالی ارایه شده و در خصوص ویژگیهایی مثل ضریب اهرمی، هیجانی و احساسی بودن بازار سخن گفته شده است. توضیح داده شده است که معاملهگر لازم است برای رسیدن به هدف در معاملهگری باید نیروهای پشت رفتار خودش و همچنین نیروهای محیطی یعنی بازار را بشناسد؛ تا بتواند تعامل درست، همان معاملهگری صحیح را به شکل درست انجام دهد. اینکه معاملهگری شامل چه تصمیمهایی میباشد و معاملهگر چه مهارتهایی باید داشته باشد و چرا این مهارتها بایستی هماهنگ شوند، شرح داده شده است. در این فصل معاملهگران به سه گروه تقسیم شده و ویژگی هر گروه با این موضوع که چگونه به احساسات شادیآور یا رنج آور مبتلا هستند، تشریح گردیده است. همچنین مشکلاتی ذهنی که معاملهگران با آنها دست به گریبان هستند را در این فصل مطالعه میکنید.
بخش دوم
مغز شاهکار خلقت و مهمترین ابزار یک معاملهگر
این بخش شامل شش فصل، فصول پنجم تا نهم می شود. در فصل پنجم در خصوص اهمیت یادگیری درست، ویژگی های کلی مغز، نحوه محافظت و بکارگیری بهتر آن مطالعه خواهید کرد. همچنین به تفاوت مغز و ذهن اشاره شده است که پایه تشخیص رفتارها در معاملهگری است.
فصل ششم به تشریح لایه های مغز و ویژگی عملکردی هر کدام از آنها میپردازد؛ که چهطور لایههای پایینتر که مربوط به میلیونها سال پیش است؛ و بر کدامیک رفتارهای انسان فرمان صادر میکنند. احساسات که بخش عمدهای از رفتار انسان را شکل می دهند در کدام لایه از مغز لانه کردهاند و بروز احساسها چگونه روی رفتار انسان و در نتیجه یک معاملهگر تاثیر میگذارد. بسیاری از رفتارهای خارج از کنترل که معاملهگران در بازارمالی از خود بروز میدهند از فرمانهای مغزی است که از لایههای پایینی مغز، که مربوط به هزاران سال پیش است، صادر میشود. با آشنا شدن با این رفتارها بهتر خواهید توانست از رفتارهای خود مراقبت کنید.
درفصل هفتم با احساساتی که معاملهگران در اکثر مواقع در بازار مالی دست به گریبان هستند، آشنا خواهید شد. در این فصل راجع به تاثیر احساس بر منطق و همچنین در مورد سطوح مختلف هیجانها بحث شده است. هفت ویژگی اساسی برای هیجانها ذکر شده است که چهطور معاملهگران را تحت تاثیر قرار میدهند. در ادامه احساسات منفی و مثبتی که به شدت روی رفتار و کردار معاملهگران تاثیر میگذارد، مورد بررسی و کالبدشکافی قرار میگیرد. علاوه بر شناختی که نسبت به احساساتی مثل ترس، استرس، خشم، شادی، امید، اعتماد بنفس ارایه میشود، راه کارهایی نیز برای کاهش اثرات منفی آنها بیان شده است. در خصوص این موضوع که احساسهای مثبت نیز مانند احساسهای منفی چگونه معاملهگر را دچار مشکل می کنند، مطالعه خواهید کرد.
فصل هشتم راجع به اینکه احساس چیست و چگونه روی رفتارها و تصمیم های فرد و معاملهگران تاثیر میگذارد، به تفصیل بحث شده است. در خصوص ناهمخوانی رفتار و برخی دیگر از ایرادهای رفتاری مانند تعصب نسبت به خود و تعصب در بازنگری صحبت شده است. سه گروه افرادی که واکنشهای متفاوتی در قبال احساسهای خود دارند، توضیح داده شده است. راجع به تداعی، تمایز و عادت مطالعه خواهید کرد. اعتمادبهنفس را بیشتر خواهید شناخت که چطور میتوان اعتمادبهنفس واقعی را بدست آورد. در پایان این فصل در مورد لزوم کسب شناخت سواد عاطفی مطالعه خواهید نمود تا اهمیت کسب کنترل بر احساسها برای معاملهگران را بدانید.
فصل نهم چرخه شکست یک معاملهگر را تشریح میکند که یک معاملهگر چگونه از اوج امید به کسب سود و رسیدن به هدف، به قعر خشم، افسردگی، حس گناه و طغیانزدگی سقوط میکند. اگر معاملهگر تشخیص دهد که در کدامیک از این وضعیتها به سر میبرد، لازم است که خرید و فروش خود را برای بررسی مشکلات و رفع آنها بهطور موقت کنار بگذارد
بخش سوم
لایههای تو در تو شخصیت و ذهن آدمی
بخش سوم با شش فصل به موضوع ذهن، ساختار و مدل ذهن میپردازد. فصل دهم با توصیف نیازها که با ایجاد خلاء ذهنی، روی برداشت و تفسیر تاثیر مستقیم و موثری دارد، شروع میشود. چرخه تعامل انسان با محیط که برای رفع نیازها امری ضروری و ناگزیز است، تشریح شده است. بیان شده است که چطور منشاء عمده برداشت از محیط، کنش و واکنش به محیط، نیازهای فرد است؛ که مدل ذهنی به آنها فرم و شکل میدهد. بخشی مهمی از رفتار فرد به نحوه دریافت و تفسیر دادههای محیط بستگی دارد. نقش توقعات و انتظارات در تعامل با محیط بیان شده است تا نشان داده شود که چطور توقعهای نادرست موجب رنج روانی میشوند.
در فصل یازدهم در خصوص تنشهای هیجانی، نگرش و تصور ذهنی صحبت شده است. در این فصل در خصوص تعمیم ذهنی و کلیگرایی که معاملهگران را دچار دردسر و مشکل میکند مطالعه خواهید کرد. در ادامه به اهمیت مدل ذهنی و جایگاه آن پرداخته میشود؛ و چرا مقاومت در افراد شکل میگیرد؟ و چرا اکثر معاملهگران انتقادها و نقاط ضعف خود را نمیپذیرند و در مقابل تغییر ضروری ایستادگی مینمایند؟ همچنین تغییر در مدل ذهنی بحث میشود که چرا باید بصورت مستمر مورد بازبینی قرار گیرد؟ چرا ناهماهنگی برنامهها با مدل ذهنی باعث عقیم ماندن آنها می شود و بسیاری از برنامهها هیچوقت اجرا نمیگردند؟ در قسمتهای آخر نیز در خصوص ژنتیک و شخصیت، خودانگارهها و اهمیت آنها گفته شده و پنج لایه مدل ذهنی شامل محیط، رفتار، مهارت و توانایی، باورها و هویت توصیف شدهاند.
فصل دوازدهم به معرفی باورها و ارزشها میپردازد و نحوه شکل گیری و چرخه زندگی آنها را مورد بحث قرار میدهد. این موضوع نه تنها در زندگی هر فرد عادی دارای اهمیت است، در معاملهگران اهمیت مضاعف دارد. بسیاری از شکستها و ناکامیهایی که معاملهگران به آنها دچار میشوند از باورهای آنها ناشی میشود. رفتارهای ناخودآگاه که معاملهگر صرفا مانند سربازی فرمانبردار با اجرای دستورات آنها را بروز میدهد، شکستهای آنان را رقم میزنند. به دلیل اهمیت این موضوع در این فصل راجع به نظام ارزشها و باروهای فرد به تفصیل بحث شده است. دانستن زندگی یک باور برای مدیریت باورها بسیار مهم است؛ از اینرو، سرچشمههای تولد باورها، چرخه زندگی و مرگ آنها را مطالعه خواهید کرد. فصل دوازدهم با قسمت باروهای یک معاملهگر به پایان میرسد.
فصل سیزدهم با عنوان " نظام باورهای معاملهگر و تأثیر ضمیر ناخودآگاه بر رفتار " بحث دقیقتری روی نظام باورها داشته و به بررسی ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه میپردازد؛ که چگونه آنها روی رفتار معاملهگر از دریافت و تفسیر اطلاعات تا واکنش نهایی تاثیر دارند. در انتهای این فصل نیز به اهمیت هماهنگی و یکپارچگی خودآگاه و ناخودآگاه پرداخته میشود که میتوانند توان فرد را بیش از تصور او افزایش دهند.
پس از بررسی مدل ذهنی و نظام باورها، فصل چهاردهم به نحوه ایرادیابی در ذهن و نظام باورها میپردازد. تناقض ساختاری توضیح داده شده و شش نوع تعارض ساختاری تشریح میشود. آگاهی از این تعارضها به معاملهگر کمک خواهد کرد که گلوگاه و محل تجمع انرژیهای منفی ذهنی خودش که مانع بزرگی برای موفقیت هستند، را پیدا و رفع نماید. منفعت ناخوآگاه نیز عارضهای است که بسیاری بدون آنکه متوجه باشند، با آن دست به گریبان هستند؛ که در بخش پایانی فصل چهاردهم مطالعه خواهید نمود.
آخرین فصل بخش سوم، فصل پانزدهم راجع به هدفگذاری برای موفقیت است. پس از آشنا شدن با تعارضهای ذهنی و رفع موانع حرکت رو به جلو، لازم است که با اصول مشخص هدفگذاری صورت بگیرد؛ تا مسیر و جهت حرکت در هر لحظه برای معاملهگر روشن باشد. در این فصل به برنامه ریزی، اصول و ویژگیهای نوشتن اهداف و فواید آن اشاره شده است؛ کارهایی که برای یک معاملهگر الزمی است. تمرینهای مربوط به مطالب بیان شده در این شش فصل نیز اختتامیه بخش سوم میباشد.
بخش چهارم
حرکت به سمت موفقیت
این بخش مشتمل بر سه فصل شانزدهم، هفدهم و هجدهم است.
فصل شانزدهم با عنوان، «آنچه یک معاملهگر باید بداند»، به بحث راجع به لزوم شروع تغییر فراگیر میپردازد. این فصل نحوه تعامل با محیط و دردهای ناشی از تعامل با آن را شرح میدهد؛ که چطور عدم اطلاع از مشکلهای اصلی مانند، اعتمادبهنفس نامربوط به درد روانی منجر میگردد. در این فصل در مورد مراحل تغییر فراگیر و مشکلات فرا روی آن مانند تکثرگرایی و همرنگ جماعتشدن، اطمینان افراطی و خوشبینی افراطی نیز صحبت شده است. در انتهای این فصل به مسئولیتپذیری و ریسکپذیری به صورت مفصل پرداخته شده که چرا معاملهگران از آنها گریزان هستند و چرا باید آنها را پذیرا باشند تا بتوانند به موفقیت برسند.
«نظام فکری متناسب یک معاملهگر» عنوان فصل هفدهم میباشد که به بررسی روند مدلذهنی مشکلدار تا یک مدلذهنی متناسب معاملهگری میپردازد. به این منظور، در این فصل راجع به ایرادهای معمول نظام فکری بیشتر خواهید خواند. برای به دست آوردن یک مدلذهنی متناسب با بازار نیاز به پاکسازی ذهن میباشد که در قسمتی با همین عنوان به ارایه مطلب درباره الزوم و نحوه پاکسازی ذهن پرداخته شده است. نظم و انضباط از پایههای اصلی موفقیت در بازار است. «چرا باید انضباط داشته باشیم؟» بحث شده و چگونه منضبط بشویم در پنجگام تشریح شده است. به توصیف نموار رشد پرداخته شده است که چرا معاملهگر برای تغییر باید استقامت داشته باشد و این پایداری را باید تا کجا ادامه دهد. درپایان فصل به توصیف مفهوم اندیشیدن در حوزه احتمالات پرداخته شده است که از مفاهیم اساسی بازار میباشد.
فصل هجدهم در مورد ویژگیهای معاملهگران موفق بحث میکند تا قوت قلب و راهنمایی برای سایر معاملهگران باشد. علاوه بر ویژگیهای کلی معاملهگران موفق در خصوص بیطرفی، نگرش مثبت و در لحظه بودن به تفصیل سخن گفته شده است تا معاملهگران بتوانند بیشتر با دنیای موفقیت در بازار مالی آشنا شوند.
بخش پنجم
درک صحیح مثلث معاملهگری
بخش پنجم آخرین بخش این کتاب است که چهار فصل نوزدهم، بیستم، بیستویکم را شامل میشود.
فصل نوزده با عنوان، تشریح بازار مالی و درک صحیح آن به معرفی ویژگیهای بازار میپردازد. در این فصل به بررسی بازارهایمالی و ارایه تعریفی مفهومی از آن پرداخته شده است. به تفصیل راجع به ویژگی آنها توضیح داده شده است که چه مشخصههایی دارد؛ که معاملهگران باید به آن توجه کنند. تعارضهای بازار که باعث صدمه دیدن معاملهگران میشود، چیست؟ همچنین در مورد انواع نیروهای خرد و کلان بازار و عوامل حرکتی آن شرح داده شده است.
فصل بیستم از فصول مهم این کتاب است که شما را با معامله کردن آشنا میکند. در خصوص انحرافها و آفتهای معاملهگری مطالعه خواهید کرد. با مسایل و موانعی که اجازه رهایی از این انحرافات و تعصبهای منفی معاملهگری میشوند آشنا خواهید شد. توضیح داده شده است که معاملهگری بدون آشنایی با اصول آن و بدون خودآگاهی رفتاری چقدر بدتر از قمار کردن است. هرچند قمار کردند بدترین کاری است که یک فرد میتواند خود را در معرض ریسک قرار دهد. راجع به ویژگی های معامله صحیح مطالعه کرده و آن را فرا خواهید گرفت. اصل پارتو یکی از اصول حاکم بر دنیای بیرونی و بازارهای مالی است که در ادامه همین فصل یاد خواهید گرفت چطور و در کجا از آن استفاده کنید. چارچوب صحیح معاملهگری آخرین قسمت فصل بیستم است که باید برای خودتان بسازید تا بتوانید با گامهای استوار در بازار به فعالیت بپردازید؛ تا موفقیت مستمر را برای خود کسب نمایید.
فصل بیست و یکم بهعنوان آخرین فصل به بررسی تفصیلی مهارتهای مورد نیاز یک معاملهگر می پردازد؛ که او به چه مهارتهایی نیاز دارد. در خصوص سه مهارت اصلی یعنی مهارت روانشناسی، مهارت تحلیل و مدیریت سرمایه، همچنین چرا و چگونه باید این مهارتها بهصورت هماهنگ بکار گرفته شوند؟ توضیح داده شده است. در این فصل انحرافها و سوء برداشتها که معاملهگران را دچار مشکل میکند، بیان شده و در مورد مانعهایی که از اصلاح این انحرافها جلوگیری میکنند، سخن گفته شده است.
قسمت هایی از کتاب تکامل یک معامله گر از غار تا تالار
بخش هایی از فصل اول درک مشکل
به وسعت مطالب ارائه شده، امکان بررسی و نقد این مطالب وجود دارد. هدف از گفتن این مطالب این است که شما بعد از خواندن این کتاب بتوانید قدرت تشخیص مطالب درست و نادرست را داشته باشید؛ و این توانایی را به دست نمیآورید مگر اینکه شناخت دقیق از بازیگران اصلی بازارهای مالی به دست آورید. خودتان، بازار و معامله کردن را به خوبی بشناسید. به این منظور در این کتاب سعی شده است که علاوه بر کالبدشکافی عوامل اصلی روانی عملکرد ضعیف و غیرحرفهای معاملهگران در بازار مالی، تمرینهایی نیز برای اصلاح اینگونه رفتارهای مضر و زیان ده ارائه شود.
هدف از این تمرینها کسب نتیجه است و نتیجه مطلوب حاصل نمیشود، مگر اینکه ذهن و فکر خودمان را راجع به مفاهیم بازار، معامله و معاملهگر اصلاح کنیم. معاملهگری یک حرفه و شغلی کاملاً ذهنی است. تفاوت افراد موفق و ناموفق در دانستن نیست، بلکه عمل به دانستههاست؛ و تمرینهای ارائه شده کمک خواهد کرد که شما بتوانید دانستههای خود را به مرحله عمل برسانید.
همانطور که گفته شد، معاملهگری یک عمل کاملاً ذهنی است. در این کتاب به معرفی احساسات، نظام فکری و باورها پرداخته شده است. نحوه معامله کردن صحیح، مهارتهای مورد نیاز و هر آنچه لازم است را یاد خواهید گرفت تا بتوانید با عمل به آنها در این بازارها موفق شوید. انسان یاد میگیرد که میتواند تغییر کند، رشد کند و خودش را پرورش بدهد؛ اما گاها در مقابل تغییر مثبت مقاومت میکند. بنابراین، شما با چرخه شکست، فرمول موفقیت و ویژگی افراد موفق آشنا خواهید شد؛ تا بتوانید جایگاه خود را تعیین کنید و بدانید که به چه میزان به تغییر مثبت نیاز دارید.
تلاش زیادی بکار رفته است تا در این کتاب دستورالعملها و تمرینهای لازم پیش پای شما گذاشته شود. در بخش چهارم این کتاب راجع به چند معضل که متأسفانه معاملهگران با آن دست به گریبان هستند ولی از آن مطلع نیستند، صحبت شده است. گرچه راجع به آنها بسیار شنیده و خواندهاند. مسائلی مانند مسئولیت پذیری، قانونمندی، پذیرش ریسک، کنترل درونی و پاداش تصادفی. سعی شده است تا با آشنایی بیشتر شما با این مفاهیم و پیاده یا لحاظ کردن آنها در کار خود راحتتر و کم استرستر به معامله بپردازید؛ زیرا حضور ذهن آرام و اعتمادبهنفس واقعی شاه کلید ورود به دنیای موفقیت در بازارهای مالی است.
بخش هایی از فصل چهاردهم : تعارضهای ذهنی و ایرادیابی در آنها
.... اگر آنها زمان و هزینه زیادی برای آموزش درست صرف کرده باشند ولی یک ایراد در باورهایشان وجود داشته باشد، دچار خطا خواهند شد. خطاهایی مثل خود خرابکاری که با یک اشتباه کوچک هر آنچه به دست آورده بودند را ویران میکنند. در این شکی نیست که این خود خرابکاری ریشه در درون آنها دارد و به تعداد مشکلات و تعارضها برمیگردد که در نظام باورهایشان دارند. مثل تعارضهایی که در مورد پول و سود کردن ممکن است داشته باشند. با وجود تعارضهای اینچنینی آنها به شدت در معرض اشتباه کردن، افزایش غیر منطقی تعداد معاملات، افزایش بی دلیل حجم و نقض قوانین معاملهگری و برنامههای خود هستند.
برخی مواقع این ایرادها شکل دیگری پیدا میکنند. معاملهگر ساعتها پشت نمودار بازار منتظر مینشیند، اما همان که موقعیت مناسب پیش میآید او به بهانهای پشت نمودار را ترک میکند ولی وقتی برمیگردد میبیند که فرصت گذشته است و تمام زمانی را که منتظر این لحظه بود را بیهوده از دست داده است. یا ممکن است، معاملهگر قصد معامله کردن روی یک نماد خاص را داشته باشد اما بعد از معامله کردن میبیند که نماد را اشتباه انتخاب کرده است؛ یا اینکه در مورد حجم معامله بدون آنکه متوجه شود با حجم خیلی زیاد یا خیلی کم وارد معامله شده است. این اشتباهات او را مجبور به خروج از یک معامله میکند که میتوانست برای او سودآور باشد. گاهی هم معاملهگر اشتباه خود را نمیپذیرد و با اصرار شرایط را برای خودش تنگ میکند. این خطاها که معاملهگران به اشکال مختلف میتوانند با آن برخورد داشته باشند، ناشی از تناقض ساختاری در نظام باورهای آنهاست و اگر این تناقض رفع نشود به نتیجه مطلوب نخواهند رسید. پس لازم است که معاملهگر برای رفع این مشکل عزم خود را جزم نماید.
همانطور که از فصل قبل به خاطر دارید، با ایجاد هماهنگی بین خودآگاه و ناخودآگاه، قدرت به سراغ شما میآمد. شما متوجه شدید که ضمیر ناخودآگاه هدفی را مشخص نمیکند، اگر چه تمام ابزارهای ذهن در اختیار او است ولی به دنبال اهدافی میرود که ضمیر خودآگاه برای او ترسیم نموده است...
...باید برای بررسی و هماهنگکردن آنها زمان و وقت کافی صرف شود. با انجام دادن تمرینهای این کتاب به ویژه تمرین این بخش با تهیه لیستی از عقاید و باورهای خود چه خودآگاه و چه ناخودآگاه به بررسی تعارضها و پتانسیلهای تضاد بپردازید و حمایتی یا مقاومتی بودن آنها را نسبت به اهدافتان شناسایی کنید. با این بررسیها موفق خواهید شد مسائلی مثل سقف ذهنی را رفع نمایید. زیرا اگر این مسئله حل نشود مثل سایر مسائل روی عملکرد شما تأثیر عمیقی خواهد داشت. در پایان این فصل علاوه بر رعایت توصیههای ذکر شده، به موضوع منفعت ناخودآگاه نیز باید توجه داشته باشید.
بخش هایی از فصل پانزدهم
اهداف باید کاملاً مشخص شوند و افراد طبق قاعدههایی که وجود دارند اهداف خود را ثبت نموده و مسیر دستیابی به آنها، بهعبارتدیگر، استراتژی فردی خود را مکتوب نمایند. اگر شخصی نداند هدفش چیست، داشتن ابزار نیرومند هم هیچ کمکی نمیتواند به او بکند. وقتی فرد هدف مشخصی دارد، همان هدف با جهت دادن به حرکتش، به او کمک میکند که کار را هدایت نموده و به اندازه کافی روی آن تمرکز داشته باشد. با پافشاری و تکرار این روند تا زمان رسیدن به هدف، او از پس موانع عبور میکند تا وضع مطلوب را برای خود خلق کند. اما اگر هدف مشخص نباشد انرژی فرد به شدت تلف میشود و زمان خود را که مهمترین سرمایه هر شخصی است، هدر میدهد. نداشتن هدف مشخص و برنامه مدون باعث میشود فرد زبانی مبهم و افکاری نادرست داشته باشد؛ که این شرایط مغز او را به اشتباه میاندازد. بنابراین، فردِ فاقد هدف نه تنها موقعیت موجود خود را نمیتواند حفظ نماید بلکه پسرفت نیز مینماید.
برای دستیابی به اهداف باید اعمال خاص با ترتیب مشخصی انجام شود. کسی که به دنبال نائل شدن به اهداف خود است باید نظم و ترتیب را رعایت نماید. نظم و ترتیب یعنی همان روشی که اعمال خود را طبق آن باید انجام دهیم. رعایت نظم و ترتیب تفاوت زیادی در نتایج به دست آمده به وجود میآورد. علاوه بر آن، انضباط را نیز در انجام کارها به عنوان بخش مهمی از مسیر موفقیت باید در نظر بگیرید. موضوعی که معاملهگرانی که شکستهای متعددی داشتهاند، باید به آن دقت کنند این است که، تنها راه رسیدن به نتیجه مثبت از وقایع ناخوشایند داشتن نظم و انضباط است. درخصوص چگونگی داشتن انضباط در فصل هفدهم بحث شده است که به چه شیوهای به یک فرد منضبط تبدیل شوید.
مسئلهای که وجود دارد اکثریت افراد در نقطه صفر مختصات فعالیت خود نیستند. یعنی همه آنها به احتمال زیاد شکستها، ناکامیها و وقایع و خاطرات ناخوشایندی را پشت سر گذاشتهاند و این شرایط کاملاً متفاوت از زمانی است که به عنوان یک تازه کار محض در حال شروع کردن فعالیت خود هستند....
... هدف از بیان این مطالب ایجاد نهایت هماهنگی در ذهنتان است. هر چقدر بیشتر بنویسید و هدف و آرمانتان را برای ضمیر ناخودآگاهتان آشکار کنید، تعارضها رو میآیند و بهتر حل میشوند. انرژی و توانتان تجمیع و متمرکز میشود. ضمیر ناخودآگاه شما به آرامش رسیده و در یک مسیر مشخص به خدمت شما در میآید.
با برنامهریزی و هدفگذاری لازم نیست شما برای رفع تناقضها و هماهنگ کردن ضمیر ناخودآگاهتان ایست کنید. بلکه با هدفگذاری و همزمان توجه به رفع تعارضهای درونی به سمت جلو و کسب موفقیت حرکت کنید. زیرا هدفگذاری، شفافسازی آرمان و رعایت انضباط بهترین راه وحدت و همسو سازی درونی است.
فصل بیست و یکم
هماهنگی یک قدرت است. هماهنگی یکی از عوامل مهم ایجاد قدرت کافی در فرد است که بتواند همزمان از منابع ذهنی، جسمی و مالی خود استفاده کند تا به هدفش برسد. فرد با هماهنگی میتواند به یکپارچگی و اتحاد و انسجام درونی برسد و با محیط هماهنگ و همراستا بشود. با هماهنگی است که او میتواند در دنیایی که بر اساس اصل آشوب بنا شده نظمهای حاکم بر بینظمی را کشف کند. لازم است که مهارتهای خود را هماهنگ و یکپارچهسازی نماید تا بتواند موفقیت خود را مستمر و دائمی کنید.
....
در شرایط ناهماهنگی و تعارض اطلاعات اضافی آرام بخش است و فرد بدون فکر آنها را پردازش میکند. شواهد نشان میدهد که مردم اطلاعات را در قالبی میبینند که با آن آشنایی دارند و بدون چون و چرا آن را پردازش میکنند. به گفته مونتیر: « اینطور بوق و کرنای بازارهای مالی است که به قوت خود باقی میماند و سرمایه گذاران و معاملهگران که به عدم اطمینان مبتلا و بیمار شدهاند به هر توجیح و تفسیر مبهم و غیرقابل باوری رو میآورند تا از این شرایط ناهماهنگ و ناهمخوان نجات پیدا کنند.»
....
.... امیدوارم که با جدی گرفتن تمرینهای این کتاب بتوانید بدون ترس و با حداقل استرس به خرید و فروش در بازار بپردازید. بی دلیل وارد معامله نشوید و یا آنقدر تعلل نداشته باشید که فرصت از دست برود. نمودار رشد و اصل پارتو را فراموش نکنید و بدانید که گرچه در ابتدا شاید با صرف انرژی بالا نتیجههای ناچیزی بگیرید ولی مطمئن باشید که معادله به نفع شما تغییر خواهد کرد و با تبدیل کارهای خوب به عادت با صرف حداقل انرژی، نتیجههای چشمگیری خواهید گرفت. به نتیجههای کارِ درست خود ایمان داشته باشید و باور داشته باشید که موفقیت حق شماست و شما مستحق آن هستید؛ اگر بر مسیر درست حرکت کنید.
از صرف زمان برای یادگیری و تمرین نگران نباشید. زیرا قرار است شما سالهای سال در این بازارها حضور داشته باشید و صرف زمان چندین ماهه برای پیریزی این حرکت بلند مدت، زمان زیادی نیست؛ بلکه هر چه استوارتر قدم در این راه بگذارید بسیار بهتر خواهد بود.